loading...
داستان, شعر,مشاوره و....

مائده بازدید : 85 پنجشنبه 18 شهریور 1389 نظرات (0)

انسان بیش از زندگیست آنجا که هستی پایان می یابد او ادامه دارد

 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

 

دلم تنگ است و دلتنگ اند دلتنگان و دل ریشان

شب عید است، لبخندی بزن، مولای درویشان!

اگر همسو نمیگردند با فریادهای تو

نمیگریند دل ریشان، نمیچرخند درویشان

هنوز آن سوی دنیا قدر خوبی را نمیفهمند

فراواناند بدخواهان و بسیارند بدکیشان

رها از خود شدم آن قدر این شبها که پنداری

نه با بیگانگانم نسبتی باشد نه با خویشان

به مرگ زندگی!... من مرگ را هم زندگی کردم

جدا از زندگانی کردن این مرگاندیشان

شب عید است لبخندی بزن تا عید فطر من

تبسم عیدی من باد، بادا عیدی ایشان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
آخرین لحظه دیدار به چشمانت نگاه کردم وگفتم بدان آسمان قلبم با تو یا بی تو بهاریست... همان لبخندی که تو آنرا از من ربودی برلبانت زینت بست وبه
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 36
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 52
  • بازدید سال : 195
  • بازدید کلی : 5,397
  • کدهای اختصاصی
    كد آهنگ

    كد موسيقی

    style="display:none">فال حافظ