loading...
داستان, شعر,مشاوره و....

مائده بازدید : 87 پنجشنبه 18 شهریور 1389 نظرات (0)
 

من یه کلاغم ... سیاه و سفید ... برفیه برفی ...

یه کلاغ که توی کوچه باغهای انتظار و تنهایی به اندازه ی تموم دلتنگی ها گم شدم ...

نگــران از اتفـــاقـــاتی که هر دم به وقـــوع پیـــوستنش رو دارم احســـاس میکنـم ...

حس کلاغی رو دارم که بازیچه ی بازی دست کودکی شده که دوست داره با ذهنش بهم

القا کنه سنگ توی دستامه ...

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
آخرین لحظه دیدار به چشمانت نگاه کردم وگفتم بدان آسمان قلبم با تو یا بی تو بهاریست... همان لبخندی که تو آنرا از من ربودی برلبانت زینت بست وبه
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 36
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 155
  • بازدید کلی : 5,357
  • کدهای اختصاصی
    كد آهنگ

    كد موسيقی

    style="display:none">فال حافظ